نوشتار پیش رو حاوی انتقاداتی بر دیدگاههای منطقی، معرفتشناختی و هستیشناختی مندرج در کتاب بنلایههای شناخت و بویژه حاوی اشکالاتی بر تفسیر این کتاب از نقد عقل محض کانت است. نویسندۀ بن لایهها ... تلاش کرده است بر پایۀ حضوری دانستن علم به امور حسی یا فراحسی، به این نتیجهگیریها بپردازد: ماهیت علم تصور است؛ همۀ احکام تحلیلی پسین هستند؛ غیر از ضرورت، جهت دیگری برای قضایا (مانند: امکان، فعلیت و دوام) قابل تصور نیست؛ هیچ صفتِ عرضیِ مفارقی در هیچ چیزی وجود ندارد؛ و ... و بر مبنای این نظریات، از دیدگاههای کانت در نقد عقل محض، انتقاد کند. در این مقال، علاوه بر نظریات خاص نویسندۀ بنلایهها ... ، انتقادات ایشان از کانت نیز مورد ارزیابی و بررسی قرار خواهد گرفت.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |